محيا کوچولومحيا کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
امیرنیکان کوچولوامیرنیکان کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
پسرعمه پوریاپسرعمه پوریا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
دخترخاله سارینادخترخاله سارینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

فرشته اي بنام محیا

كي لپ منو بوس ميكنه؟

سلام به همه آخه من با اين اندام ظريف و صورت لطيف و لپ هاي هلويي چه گناهي كردم؟ چه گناهي كردم كه بعضي ها كه خيلي هم منو دوست دارن، نه يكي نه دوتا نه سه تا نه ... بعضي هاشون مثل پمپ وكيوم ميمونن! وقتي لپ را ميگيرن ديگه ول نميكنن! حالا ماماني بوس كنه يه چيزي، تو چي ميگي بابايي با اون سيخ سيخي هات؟ آخه اين كه رسمش نيست، ممكنه ني ني هزار جور درد و مرض بگيره از اين بوسه هاي آبدار، اينو هر كي ميخونه براي بقيه هم بگه كه تو را بخدا كمتر ني ني ها را بوس كنيد!
30 شهريور 1390

تو را بخدا بوسم نكنيد!

سلام به همه آخه من با اين اندام ظريف و صورت لطيف و لپ هاي هلويي چه گناهي كردم؟ چه گناهي كردم كه بعضي ها كه خيلي هم منو دوست دارن، نه يكي نه دوتا نه سه تا نه ... بابا پدرم دراومد از اين همه بوسه هاي بادكش دار! بعضي هاشون مثل پمپ وكيوم ميمونن! وقتي لپ را ميگيرن ديگه ول نميكنن! حالا بوسهاي بابايي با اون سيخ سيخي هاش را نميشه كاري كرد، مثلا ميخواد بگه منو خيلي دوست داره! آخه بابايي اين كه رسمش نيست، چي بگم؟ اصلا بابايي من هنوز نفهميدم وقتي كه منو بوس ميكني، ميخواي بگي منو خيلي دوست داري يا خودت براي يه لحظه هم كه شده ميخواي لپ خوشمزه منو مزمزه كني؟ اينو هر كي ميخونه براي بقيه هم بگه كه تو را بخدا كمتر ني ني ها را بوس كنيد! ...
29 شهريور 1390

تشكر از شهرداري

سلام به همه بابايي ميگه ما بايد خيلي از شهرداري شهرمون تشكر كنيم، چون يه خيابون نزديك خونه ما را چند ساله به خاطر من اسفالت نكردن! آخه من اين روزها كه خيلي دلم درد ميكنه فقط تو اون خيابون كه ميريم آروم ميشم. خيلي جاي خوبيه، از اول تا آخرش ماشين بابايي اينقده بالا و پايين ميپره كه من تمام هواهاي دلم خالي ميشه! البته بابايي ميگه تا دل درداي محيا تموم بشه، عمر مفيد ماشين ماهم تموم ميشه! واقعا ممنونم آقاي شهردار كه به فكر ما ني ني ها هستي!
27 شهريور 1390

خبر فوري!

سلام به همه من امروز و همين ساعت صاحب يه دختر خاله كوچولو شدم، مباركه ماماني و بابايي. اين يعني ديگه تو فاميل يكي هست كه از من كوچولوتر باشه! يعني من ديگه بزرگ شدم! البته اين ني ني عجول چند روز زودتر به دنيا اومد و همه را غافلگير كرده. حالا من از الان يه همبازي و همكلاسي براي خودم پيدا كردم، البته من از اون بزرگترم ها! دعا ميكنم خدا به همه اونايي كه منتظر ني ني هستن يه ني ني سالم و سلامت بده.
26 شهريور 1390

سلام من اومدم!

سلام به همه از راه نزدیک! بالاخره پای ما هم به دنیای شما باز شد! پس بازهم سلام. بالاخره بعد از مدتها انتظار من ساعت 10:40 دقيقه صبح 4/4/1390 پا به اين دنيا گذاشتم. البته قرار بود زودتر بيام، با ماماني ساعت 7 صبح بيمارستان بوديم، اما خانم دكترم يه كم دير اومد، ديگه چه ميشه كرد؟ هنوز پامون به دنيا باز نشده مسائلش شروع شد. بهر حال من اومدم و اولين ديدار نزديك و صميمي ام را با بابايي و ماماني در محيطي پر احساس و رمانتيك انجام داديم! چه لحظه هاي خوبي! براي همه اونهايي كه دوست دارن اين لحظه را تجربه كنن دعا ميكنم، براي امروز كافيه خيلي خسته ام بايد بخوابم!   ...
25 شهريور 1390

خدايا چقدر من خوش عكسم

سلام به همه چند روز پيش با ماماني رفته بوديم آتليه! و چند تا عكس خيلي خوشگل گرفتيم. يكي از عكسهام را كه از همشون بهتره ميذارم تو وبلاگم هر وقت به من سر مي زنيد براي سلامتي من و مامان دعا كنيد. منم كه پيش خدا از شما خيلي عزيز ترم قول ميدم براتون دعا كنم. اما فعلا مامان خسته هستش، ما بايد بريم   ...
25 شهريور 1390

من و عروسكم!

سلام به همه اين بابايي هر وقت من خوابم ذوق هنريش گل ميكنه و تا از خواب بيدارم نكنه دست بردار نيست. حالا چند تا از عكسهاي من با عروسكم رو كه هر دوتامون خوابيم را ببينيد. راستي اين عروسك هم يكي از هديه هاي مادر جون براي تولدم بوده.   ...
25 شهريور 1390